۱۳۹۸ آذر ۱۴, پنجشنبه

اعتراضات آبان ماه و هراس رژیم از سرنگونی؛ آنچه مردم ایران درباره حقوق خود باید بدانند

منتشر شده در کیهان لندن
رژیم جمهوری اسلامی، که سابقه ای طولانی در نادیده انگاشتن مردم و فقط تمرکز بر روی اهداف خود دارد، در 25 آبان ماه به ناگاه بهای بنزین را سه برابر کرد. این موضوع موجب خشم مردم جان به لب رسیده داخل کشور شد که حالا دیگر قوت لایموتشان را نیز نمی توانند با قیمت پیشین تهیه کنند و به تعبیر دیگر سفره مردم به یک سوم تقلیل پیدا می کند، چرا که گرانی حامل های انرژی مستقیم یا غیرمستقیم بر روی سایر اقلام از اساسی و غیر اساسی تاثیر می گذارد، گرچه دولت با فرافکنی سعی بر القای این امر داشت که این موضوع تاثیری نخواهد داشت. اعتراضات مردم اما فراتر از اعتراض به گرانی بود و خواهان عبور از تمامیت رژیم شغالگر جمهوری اسلامی انیران بودند. در این میان سران رژیم مدام تقصیر را گردن دیگری می انداختند، در مجلس طرح بازگشت قیمت به حالت سابق مطرح شد اما ناگاه خامنه ای، که همواره خود را هیچ کاره معرفی می کند، علیرغم اینکه وفق اصل 110 قانون اساسی تمام قدرت در ید اوست، از این تصمیم حمایت کرد و همین حمایت سبب شد تا مجلس نشینان طرح خود را مسترد کنند.

جنس اعتراضات این بار با جنس اعتراضات 78، 88 و حتی دیماه 96 بسیار متفاوت بود. حسن روحانی دست کم در دو مرتبه مغلطه کرد و سخن کذب گفت: یک مرتبه گفت که این افزایش بنزین مصوب سران سه قوه بوده ولی بعد گفت او بی اطلاع بوده و این تصمیم توسط شورای عالی امنیت ملی اجرایی شده که البته ریاست آن بر عهده خودش است؛ دیگر آنکه گفته بود دست وزیر ارتباطات (بخوانید سانسور و قطع ارتباطات و اختناقات) بر روی دکمه فیلتر نخواهد رفت و سپس در همین روزها گفت دسترسی مردم به اینترنت حقی مسلم است و وی مخالف آن بوده ولی باز این امر هم مصوبه شورای عالی امنیتی بود که وی ریاستش را بر عهده دارد. رژیم از حربه های شورش 57 استفاده کرد و با فرستادن خودیهایش در میان مردم، عده ای را مورد هدف و شلیک قرار داد، مانند سینما رکس آبادان دست به آتش افروزی بانک ها و اماکن عمومی و خصوصی دیگر زد و همه را بر گردن مردم انداخت، غافل از اینکه حال دوربین های مداربسته و گوشی های دوربین دار در حال ثبت این وقایع و عاملان آن هستند. جالب تر اینکه حال که مردم از طریق عکس ها و فیلم های تهیه شده در چند روز اعتراضات سراسری در حال شناسایی مزدوران رژیم هستند، به ناگاه آذری جهرمی خبر از یک شگفتانه (سورپرایز) می دهد و پس از یک روز گمانه زنی های متفاوت، مشخص شد که بناست شرکت پست ایران با پهباد خدمت رسانی کند که البته با عنایت به اینکه تهران منطقه پهباد ممنوع هست بعید نیست این شگردی باشد برای فیلمبرداری از اعتراضات بعدی؛ از سوی دیگر، محمدرضا منتظری دادستان کل جمهوری اسلامی نیز اعلام خشنودی می کند که آمار رسمی و معتبری به جهت تدبیر قطعی اینترنت منتشر نشده است، و خطیبان جمعه سراسر کشور که همگی توسط نمایندگی بیت رهبری انتخاب می شوند خواستار ادامه قطع دسترسی به اینترنت شده اند. در این میان اما، دست کم 1000 تن کشته، 5000 تن زخمی و حدود 10 هزار تن اسیر و دربند شده اند. خبرها حاکی از بازگشایی کهریزک و بازداشتگاه های پنهانی حفاظت اطلاعات سپاه است و شکنجه هایی که انجام می شود بسیار هولناک است، اما رژیم برای اختفای این نکته که دقیقاً چند نفر کشته شده اند و همچنین سرپوش گذاردن بر اِعمال شکنجه و جان باختن شماری از هم میهنان، دست به اقدامی شنیع تر زده و با انداختن پیکر بی جان ایشان در رودخانه ها و دشتها در کمال وقاهت در تریبونهای رسمی اعلام می کنند که این پروژه «کشته سازی» است و توسط «دشمنان» انجام می شود، اما توضیحی راجع به آثار شکنجه باقی مانده بر این اجساد کلامی نمی گویند.
طی هفته های گذشته، آخوندهایی که پیش تر نیز آمد که از سوی بیت خامنه ای برای نمایش هفتگی نماز جمعه منصوب می شوند، در شهرهای مختلف خواستار اعدام دستگیرشدگان شده اند و شریعتمداری نیز در روزنامه خود نوشت که ایشان «باغی» هستند. اصطلاح «باغی» و جرم «بغی» از فقه وارد ادبیات حقوقی ما شده است و در قانون مجازات اسلامی 92 در ماده 287 گنجانده شد که بیان می دارد: «گروهي که در برابر اساس نظام جمهوري اسلامي ايران، قيام مسلحانه کند باغي محسوب مي‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضاي آن به مجازات اعدام محكوم ميگردند». نکته جالب توجه این است که مردم سلاحشان فریادشان بود و سنگ، اما آنکس که تک تیرانداز مستقر کرد و با تانک و نفر بر و مسلسل به میدان آمد، مزدوران و عمال رژیم بودند. وانگهی خمینی در مصاحبه ای در سوییس گفته بود: «مردمی که بانک آتش می زنند اشرار نیستند، آگاهند» اما حال به فرض که مردم چنین کردند (فرض محال، محال نیست) آیا ایشان آگاه بودند یا اشرار؟ البته که این عمل از اشرار مزدور رژیم ارتکاب یافته اما دست کم حرف رهبر خودشان را که باید قبول داشته باشند؛ وانگهی در اظهار نظری یکی از مسئولان بسیج گفته بود همانطور که سینما رکس آبادان را به اقتضای زمان آتش زدند، نیزارهای ماهشهر هم آتش زدند. در فقه، به هرکس که علیه نظام اسلامی بشورد باغی می گویند و حکمش اعدام است. اما پرسش اینجاست که اگر مردمی در پی مطالبه حقوقه از دست رفته شان باشند، و علیه ظلم و ستم دیکتاتور بشورند آیا باغی محسوب می شوند؟ باید از ایشان پرسید شما که خود را نماینده «امام زمان» می دانید و هر ساله برای امام سوم تان مراسم مجللی برگذار می کنید، آیا امام شما علیه حکومت اسلامی خلیفه وقت نشورید؟ آیا همین امام شما نگفت که اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید؟ با این حکم شما، امام سوم شیعیان هم باغی به حساب می آید.
از سوی دیگر «قانون به کارگیری سلاح توسط مامورین نیروهای مسلح در موارد ضروری» نیز وجود دارد که وفق آن تیراندازی را کمر به پایین مجاز دانسته و آن هم پس از آنکه اخطار داده شود و تیرهوایی زده شود، اما در ویدیوهای ارسالی شاهد هستیم که ماموران نیروی انتظامی به افرادی که مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند تیرخلاص می زنند. همچنین استفاده از سلاح گرم در شرایطی که ماده 3 آن قانون دارند که از جمله می توان به  مسلح بودن تظاهرات کنندگان اشاره کرد که البته وفق ماده 4 به دستور فرمانده شان باید صورت پذیرد و یا شورای تامین استان که شامل افراد زیر است باید فرمان تیر داده باشند: استاندار (‌رئیس شورا)، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه در مرکز منطقه و فرمانده سپاه پاسداران ناحیه مستقر در مرکز استان، رئیس شهربانی استان، فرمانده ژاندارمری استان (‌بالاترین مقام ژاندارمری در استان)، فرمانده نظامی در استان (‌در صورت وجود) و در صورتی که چند نیروی نظامی در استان وجود داشته باشد همه فرماندهان، سرپرست کمیته انقلاب اسلامی استان (‌در صورت وجود)، مسؤول کل اطلاعاتی در استان و حسب مورد دادستان استان و دادستان انقلاب. 
نگارنده این سطور نیک به خاطر دارد که در پرونده ای در دادگاه انقلاب که صلواتی به آن رسیدگی می کرد، زمانیکه حکم اعدام موکل ابلاغ شد و مورد اعتراض من قرار گرفت، ایشان گفت: «نگران نباشید، اگر بعداً مشخص شد که بیگناه بوده، او را شهید اعلام میکنیم و کوچه ای را به نامش می زنیم» و این برای رژیمی که دم از اسلامی بودن می زند و دستگاه قضاییش خود را در جایگاه اجرای «عدل علی» می داند، یعنی نادیده انگاشتن یکی از بدیهی ترین اصول فقهی که همانا احترام به خون مسلمان است و از ریختن خون مسلمانان برحذر داشته شده اند، پیامدی جز رسوایی و عریان نمودن حقیقت اسلام ندارد که بعضی سعی می کنند چهره ای رحمانی از آن نشان دهند.

باری، با تمام آنچه در بالا آمد بر ماست که هشیار باشیم تا آن دسته از هم میهنان آزادیخواه که در این اعتراضات با وحشی گری تمام خونشان ریخت، خانواده هایشان مورد تهدید و فشار قرار گرفته اند تا سکوت اختیار کنند و همانند سال 88 علت فوت را چیزی غیر از اصابت گلوله به سر و سینه شان قید کنند، اما این سکوت خیانت است به خون فرزندان ایران زمین که با وجود آرزوهای طلایی برای آینده شان رخ در پرده خاک کشیدند اما نامشان تا ابد برای ایران ماندگار خواهد بود، و آنانکه از سرنوشتان بی خبریم، در بند ضحاک زمانه هستند و خانواده هایشان باید پیشنهادات نیروهای امنیتی، بازجویان و قضات را مبنی بر بخشش و تخفیف نادیده انگارند و سکوت را بشکنند تا نتوانند ایشان را خودکشی بدهند یا از میان بردارند که کارنامه سیاه چهل ساله این رژیم پر است از این جنایات خفی. رژیم نیز به خوبی می داند که نفس های آخرش را می کشد و هر ایرانی کاوه ای شده است تا سر ضحاک را بر سنگ بکوبد و این هراس از سخنان خامنه ای به خوبی مشهود است که اول خواستار برخورد با رأفت اسلامی می شود و سپس سعی بر مصادره قربانیان ایران به نفع خود کرده و ایشان را که به دستور مستقیم او کشته شده اند «شهید» خطاب می کند. باشد که روزی از همین روزها جشن آزادی از اسارت 1400 ساله استعمارگران را در مام میهن بر پا کنیم و انتقام مان را از شهیدان قادسیه و پاپک خرمدین و سیاوش سپید جامه و فیروز نهاوند تا نداها و سهراب ها و نیکتاها و پویاها از ایشان بگیریم.
پاینده ایران
زنده باد آزادی

هوشمند رحیمی (وکیل دادگستری و حقوقدان) 14 آذر 2578

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر