منتشر شده در کیهان لندن
مبارزات زنان در طول تاریخ برای به دست آوردن حقوق برابر رنج نامه ای است ملال آور و بسیار تاسف برانگیز است که انسان در قرن بیست و یکم باید در محدوده جغرافیایی خاصی هنوز باید مطالبی را به رشته تحریر در آورد که در عصر تمدن جزو بدیهیات فرض می شود و اینها در تعارض کامل با اسناد بین المللی هستند که بعضاً در ایران وفق ماده 9 قانون مدنی در حکم قانون ایران به شمار می روند از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و البته بعضی با توجه به تئوکراتیک بودن رژیم حاکم بر ایران، مورد پذیرش قرار نگرفته اند از جمله کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان یا سند 2030 به لحاظ «خلاف شرع» بودن. با این وجود زنان در ایران برای به دست آوردن حقوق خود، با وجود جمهوری اسلامی، راهی بس دراز را در پیش دارند، با ذکر این نکته که پی شرط این مبارزه نخست پذیرش برابری زن و مرد توسط خود زنان است. به هر تقدیر، سخن در باب حقوق زنان بحثی بسیار مفصل و مطول است که مجالی دیگر می طلبد و در یک رشته مقاله جداگانه مفصلاً در خصوص حقوق زنان در ایران سخن خواهیم گفت و آنچه مورد بحث در این مجال کوتاه است مسئله حضور زنان در استادیوم می باشد.
مبارزات زنان در طول تاریخ برای به دست آوردن حقوق برابر رنج نامه ای است ملال آور و بسیار تاسف برانگیز است که انسان در قرن بیست و یکم باید در محدوده جغرافیایی خاصی هنوز باید مطالبی را به رشته تحریر در آورد که در عصر تمدن جزو بدیهیات فرض می شود و اینها در تعارض کامل با اسناد بین المللی هستند که بعضاً در ایران وفق ماده 9 قانون مدنی در حکم قانون ایران به شمار می روند از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و البته بعضی با توجه به تئوکراتیک بودن رژیم حاکم بر ایران، مورد پذیرش قرار نگرفته اند از جمله کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان یا سند 2030 به لحاظ «خلاف شرع» بودن. با این وجود زنان در ایران برای به دست آوردن حقوق خود، با وجود جمهوری اسلامی، راهی بس دراز را در پیش دارند، با ذکر این نکته که پی شرط این مبارزه نخست پذیرش برابری زن و مرد توسط خود زنان است. به هر تقدیر، سخن در باب حقوق زنان بحثی بسیار مفصل و مطول است که مجالی دیگر می طلبد و در یک رشته مقاله جداگانه مفصلاً در خصوص حقوق زنان در ایران سخن خواهیم گفت و آنچه مورد بحث در این مجال کوتاه است مسئله حضور زنان در استادیوم می باشد.
هنوز داغ سحر خدایاری بر دلمان است و
دختر آبی را فراموش نکرده ایم که تنها به این جرم که می خواست بازی تیم محبوبش را
از استادیوم و از نزدیک تماشا کند دستگیر شده و نهایتاً منجر به خودسوزی و پرپر
شدن این دختر جوان شد و با توجه به اینکه جوانان سرمایه انسانی یک کشور محسوب می
شوند، می توان قائل بدین گردید که ایران از یکی از سرمایه های خود برای همیشه
محروم شد، که البته این محرومیت ها کم نیستند و امثال مریم میرزاخانی بسیار از دست
داده ایم، بدون آنکه رگ غیرتمان بجنبد. در زمان قاجار طبق آیات قرآن و فقه، زن که
از اموال مرد به حساب می آمد و طبق آیه 223 سوره بقره زن کشتزار مرد محسوب می شد،
زنها از هیچ حق مدنی و سیاسی برخوردار نبودند و حتی اجازه خروج از خانه را
نداشتند. پس از به دست گرفتن قدرت توسط رضاشاه کبیر و انجام اصلاحات گسترده یکی از
اقداماتی که در خصوصش سیاه نمایی بسیار می شود، موضوع کشف حجاب بود که در واقع با
تفکرات آن زمان مردان و محرومیت جامعه از حدود نیمی از نیروی انسانی خود، عملی در
خور ستایش است، چراکه راهی جز آن نبود و مخالفان کافی است نگاهی به حکام سایر
کشورها در همان سالها حتی در اروپا و آمریکا بیاندازند. به هر تقدیر، زنان با این
عمل راه خود را به جامعه باز شده دیدند و گرچه دلالان اسلام خواه ملایان در لباس
آخوندی یا کراواتی هایشان مانند علی شریعتی، همواره سعی بر مانع تراشی داشتند،
ایران در مسیر ترقی قرار گرفته بود و دستگاه قضا با یاری افرادی چون مرحوم داور
پایه گذاری شده بود و قوانین وضع می شدند، اما آخوندها و از جمله مدرس با پافشاری
فراوان تطبیق قوانین را با اسلام خواستار بودند، که البته مقتضیات زمان نیز اجازه سکولاریزه
کردنقوانین را نمی داد، چه اینکه اصلاحات در همان حد نیز مخالفان بسیار داشت و
نیازی به یادآوری فتواهایی چون حرام بودن دوش در حمام وگرفتن اسناد هویتی (سجلی)
نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر