منتشره در کیهان لندن به نشانی:
https://kayhan.london/fa/?p=168444
در هفتم و هشتم خردادماه سال جاری دو خبر در فضای رسانه ای ایران منتشر گردید، نخست قتل همسر دوم یکی از سیاستمداران منتسب به اصلاح طلبان، محمدعلی نجفی، که در دوران ریاست خود بر شهرداری تهران حواشی بسیاری داشت و دیگری قتل امام جمعه کازرون توسط یک شهروند عادی به نام حمیدرضا درخشنده. فارغ از اینکه این دو پرونده هر کدام مختصات خاص خود را دارند و با یادآوری این نکته که نگارنده این سطور با هر نوع مجازاتی که مغایر با اعلامیه جهانی حقوق بشر و کرامت انسانی باشد، از جمله اعدام، مخالف بوده و تردیدی در مضموم بودن اعدام ندارد، صرفاً رفتار دستگاه قضایی ایران در اینجا محل بحث می باشد. پیش از ورود به بحث ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسد که اولاً هر دو قتل بلاشک انگیزه های سیاسی در پس پرده داشته اند و ثانیاً پیش تر مفصلاً در خصوص جرم قتل و پرونده آقای نجفی در مقاله ای با عنوان «محمدعلی نجفی، قاتلِ قربانی یا قربانیِ قاتل؟» نگاشته ام بنابراین در اینجا از تکرار آنها چشم پوشی می کنم.
https://kayhan.london/fa/?p=168444
در هفتم و هشتم خردادماه سال جاری دو خبر در فضای رسانه ای ایران منتشر گردید، نخست قتل همسر دوم یکی از سیاستمداران منتسب به اصلاح طلبان، محمدعلی نجفی، که در دوران ریاست خود بر شهرداری تهران حواشی بسیاری داشت و دیگری قتل امام جمعه کازرون توسط یک شهروند عادی به نام حمیدرضا درخشنده. فارغ از اینکه این دو پرونده هر کدام مختصات خاص خود را دارند و با یادآوری این نکته که نگارنده این سطور با هر نوع مجازاتی که مغایر با اعلامیه جهانی حقوق بشر و کرامت انسانی باشد، از جمله اعدام، مخالف بوده و تردیدی در مضموم بودن اعدام ندارد، صرفاً رفتار دستگاه قضایی ایران در اینجا محل بحث می باشد. پیش از ورود به بحث ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسد که اولاً هر دو قتل بلاشک انگیزه های سیاسی در پس پرده داشته اند و ثانیاً پیش تر مفصلاً در خصوص جرم قتل و پرونده آقای نجفی در مقاله ای با عنوان «محمدعلی نجفی، قاتلِ قربانی یا قربانیِ قاتل؟» نگاشته ام بنابراین در اینجا از تکرار آنها چشم پوشی می کنم.
صبح امروز ششم شهریورماه 1398 خورشیدی، دو خبر اذهان عمومی
را به خود جلب کرد: «قاتل امام جمعه کازرون اعدام شد» و «محمدعلی نجفی آزاد شد».
شگفتا! هر دو قتل عمد مرتکب شده بودند، چگونه می شود که یکی در انظار عمومی به دار
آویخته گردد و یکی علیرغم تمام پافشاری اولیاء دم، در آخرین دقایق مورد عفو قرار
بگیرد؟ عده ای حتی پا را فراتر از این گذاشته و اساساً منکر شده اند که نجفی مرتکب
قتل شده است! شاید به زودی بشنویم تمام آن عکسها فتوشاپ بوده و اصلاً میترا استاد
وجود خارجی نداشته و اصلاً پرونده قتلی مطرح نبوده است! به هر روی با هر انگیزه ای
که به موضوع آقای نجفی و خانم استاد بنگریم، فارغ از رنگ و بوی سیاسی آن، اعترافات
شخص نجفی وجود دارد که به قتل اقرار نموده است گرچه در تلاش است آن را غیرعمد جلوه
دهد.
حمیدرضا درخشنده از سوی دیگر، شهروندی کازرونی بود که از
فساد و فقر و فشار بر مردم که نتیجه حکومت ملایان بر ایران است به تنگ آمده بود و
یکی از ایشان را به قتل رسانده بود. باید توجه داشت که نگارنده به هیچ عنوان نه می
خواهد و نه مایل است تا این عمل را توجیه و آن را نیکو جلوه دهد و معتقد است قتل
عملی است مجرمانه و هرکس با هر قصدی آن را مرتکب شود باید مجازات شود، چراکه ما
مختار به سلب حق حیات انسان های دیگر در هیچ مقام و منصبی نیستیم، اما آنچه بر
حمیدرضا درخشنده گذشت و اعدام او در ملا عام بیشتر رنگ و بوی ارعاب و ایجاد بیم
میان افراد جامعه بود که بدانند رژیم جمهوری اسلامی از هرگونه اعتراضی مصون است و
هر که بخواهد اقدامی علیه آن انجام دهد در کوتاهترین زمان ممکن و به بدترین شیوه ممکن
مجازات خواهد شد.
زمانیکه انتقاداتی به نحوه برخورد پلیس آگاهی با محمدعلی
نجفی شد، در مصاحبه ای بیان داشتند این برخورد با تمام متهمان صورت می گیرد و پلیس
همواره به ایشان احترام می گذارد، البته به شخصه در کل دوران وکالتم به خاطر ندارم
یک مرتبه رفتاری مانند آنچه با آقای نجفی صورت گرفته بود دیده باشم ولی فیلم
دستگیری آقای درخشنده قصه را به گونه ای دیگر بازگو می کرد.
از سوی دیگر، وفق ماده 612 قانون مجازات اسلامی 1375: «هر کس مرتکب قتل عمد
شود و ... شاکی ... گذشت کرده باشد ... دادگاه مرتکب را به حبس از سه تا ده سال
محکوم مینماید.» یعنی با گذشت اولیا دم میترا
استاد، محمدعلی نجفی باید دست کم حکم 3 سال حبس دریافت می کرد و پس از سپری کردن
یک سوم آن یعنی یک سال می توانست با قید وثیقه و به صورت مشروط آزاد شود، نه اینکه
پس از 3 ماه آزاد گردد.
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در این فقره به خوبی ماهیت خود
را نمایان ساخت و نشان داد که عدالت در جمهوری اسلامی امری است نسبی و جرم با توجه
به مجرم می تواند مجازات داده شود، بدین توضیح که در مورد آقای نجفی استدلال شود
که حالا یک تیری هم در رفت و یک زنی هم مرد، مهم بخشش بود که توسط خانواده مقتوله
به نمایش درآمد ولی در پرونده دوم وا اسفا که یک فرد عاصی علیه نماینده خدا بر روی
زمین شوریده و امام جمعه ای که "منصوب از سوی ولی امر مسلمین جهان بوده است را مظلومانه! به
شهادت! رسانده" که ابداً مسئله ای قابل چشم پوشی نیست و باید در جلوی دیدگان مردم به دار
مکافات آویخته گردد.
در پایان روی سخنم با هم میهنانم است که صبح روز ششم شهریور
ماه به تماشای اعدام این فرد رفتند، این فرد با هر انگیزه ای که چنین کرده بود،
مستحق نبود تا زندگیش را از دست بدهد و شما ملت همیشه در صحنه رفتید تا چه چیز را
نگاه کنید؟ جان کندن یکی از خودتان را؟ در آن لحظه شاید با خودتان گفتید، این برای
من اتفاق نمی افتد! متاسفانه باید به اطلاعتان برسانم روزانه بسیاری مانند این فرد
توسط رژیم سلاخی می شوند و خونشان بر زمین می ریزد و بعید نیست اگر روزی شما هم از
روزگار خسته شدید فقط برای گفتن سخنانی به چنین سرنوشتی دچار شوید. دستگاه قضایی
جمهوری اسلامی امروز با این اعدام و آزادسازی آبروی نداشته خود را برد و تنها
قربانی مهم این دو ماجرا عدالت است! عدالتی که دیگر فقط نامی از آن باقی مانده
است. البته که عدالت به معنای مساوات نیست ولی در این فقره خاص و رسیدگی در محاکم
اسلامی باید همه چیز دست کم در یک سطح از استاندارد صورت می پذیرفت که ای کاش با
حمیدرضا درخشنده هم مانند محمدعلی نجفی برخورد می شد و حین صرف چای و شیرینی گپ و
گفتی پیرامون ما وقع داشتند و نهایتاً آزاد می شد اما ....
«دریغا
ای کاش
ای کاش
قضاوتی
قضاوتی
قضاوتی
در کار
در کار
در کار
می بود*»
پاینده ایران
زنده باد آزادی
وکیل هوشمند رحیمی – 6 شهریور 2578
*شعر از احمد شاملو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر