۱۳۹۸ اسفند ۳, شنبه

فدرالیسم، اسم رمز تجزیه


بدون تعارفات معموله میان ما ایرانیان و طبق آمار منتشره، ما جزو مللی هستیم که مطالعه را امری غیرضروری دانسته و خود را علامه دهر فرض می کنیم و باقی ملت را عده ای بیسواد! رژیم جمهوری اسلامی نیز از همین خصیصه ما ایرانیان نهایت استفاده را برده و چه در داخل میان افراد ملت و چه در میان اپوزوسیون خارج نشین (بخوانید تبعیدیان اجباری) شکاف های عظیمی ایجاد کرده و می کند و همین مسئله زمینه ساز ظهور و حضور افرادی در رسانه ها هر از گاهی شده که با ادعای افشا و رهایی از دام جمهوری اسلامی می آیند و پس از مدتی که ماموریت خود را انجام می دهند کمرنگ می شوند. دور نیست روزگاری که همگان در انتظار بودند تا جمعه شب پای تلویزیون بنشینند و در صدای آمریکا برنامه علیرضا نوریزاده و محسن سازگارا را ببینند که اطلاعات سوخته رژیم را منتقل می کردند و روز بعد تمام حرفهای ایشان را مردم از زبان خود نقل می کردند. در این میان، استفاده از واژه های فرنگی و دشوار نشان دهنده سواد بالای فرد است و مخاطبان نیز حتی به خود زحمت نمی دهند یک جستجوی ساده کنند و راستی آزمایی انجام دهند.

برای نمونه، مجری صدا و سیما، محمد حسینی پس از اختلاس که با یار نزدیک خود احمدزاده انجام دادند، راهی خارج شد و ری استارت را راه انداخت و برنامه براندازی را تحت لوای حاکمیت صوفیان ارائه داد، غافل از اینکه صوفیان یک بار پیش از این نیز در ایران قدرت داشته اند و مذهب شیعه حاصل همان سلسله صفویه است، در این میان اما عده ای از همه جا بی خبر که جرمی به نام آتش افروزی وجود دارد که در صورتی که محل ارتکاب جرم، مکانی مثل مسجد یا به تعبیر قانون مجازات اماکن متبرکه و مقدس باشد، جرم تشدید می شود، تن به خواسته او داده و اقدام به آتش زدن مساجد کردند و بدین ترتیب افراد شجاعی که برای آزادی ایران حاضر بودند تن به هر کاری بدهند، اگر بخت با ایشان یار نبود، در دام رژیم گرفتار می آمدند.
پس از تجربه رفراندوم اقلیم کردستان عراق و شکست تشکیل کشور جدید و تجزیه از عراق که در پی آن تجزیه قسمتهایی از ایران و ترکیه می آمد، تجزیه طلبان به فکر افتادند که حال باید چه کرد؟ روسیه همواره مترصد تجزیه ایران و دسترسی به خلیج فارس بوده است که از حمایت های ایشان  و تحریک کوچک جنگلی تا پان ترک ها و توده ای ها نمی توان چشم پوشید؛ البته با اتحاد با جمهوری اسلامی تا حدودی به منظور خود دست یافته، نشان به آن نشان که محمد جواد ظریف در سخنرانی 12 شهریورماه خود گفت، هم ایران و هم روسیه خواستار امنیت خلیج فارس هستند! در حالیکه اساساً روسیه کشور حوزه خلیج فارس محسوب نمی ششود که بخواهد در خصوص آن اظهار نظری کند. انگلیس نیز همواره از تجزیه کشورهای منطقه خاورمیانه پشتیبانی کرده است و نمونه آن را در تجزیه افغانستان و بحرین از ایران نمی توان انکار کرد.
پس راه حلی منطقی چیست؟ چه کنیم که مردم را همراه خود کنند تا تجزیه به آسانی صورت پذیرد؟ اسم رمز تجزیه می شود «فدرالیسم» بدون آنکه تعریفی از آن ارائه شود یا تحلیل سیاسی درستی با توجه به موقعیت اقلیمی و جغرافیایی ایران بشود، با گفتن اینکه در فدرالیسم ما با ایالات خود، حقوق «ملل ایرانی»! را احیا می کنیم، مخاطب را جذب می کنند. نخست اینکه ما در ایران، «ملل» نداریم؛ ملت، در دنیای مدرن، واژه ایست قراردادی که انسانها را در یک مجموعه سیاسی-اجتماعی محصور در مرزهای جغرافیایی خاص تحت یک نظام سیاسی و اجتماعی مشترک زندگی می کنند.  از سوی دیگر، قوم گروهی از انسانها هستند که اعضای آن دارای ویژگیهای نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند. هم‌چنین گروه‌های قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به نسل های پیشینشان برگردد و یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمده‌باشد. بنابراین یک گروه قومی می‌تواند یک جامعه فرهنگی نیز باشد، اما یک ملت نمی توانند باشد. یک ملت ممکن است صرفاً از یک گروه قومی تشکیل شده باشد یا اینکه مانند اکثر ملل دنیا از چندین گروه قومی تشکیل شده باشد. اسم یک ملت ممکن است با اسم یکی از اقوامش یکسان باشد یا هیچ شباهتی با اسم هیچیک از اقوامش نداشته باشد، چنانکه رضاشاه کبیر نام پارس را برای ایجاد اتحاد میان اقوام، به ایران تغییر دادند.
کشورهای فدرالی مانند آمریکا یا سوییس یا آلمان، از به هم پیوستن چند دولت-کشور کوچک تر به وجود آمدند تا یک دولت مرکزی قدرتنمد داشته باشند و بتوانند خود را تقویت کنند. فدرالیسم از ریشه foedus به معنای اتحاد و قراراداد می آید، فلذا طی قراردادی چند دولت-کشور با یکدیگر متحد شده، دولتی مرکزی تشکیل داده و هر زمان هر کدام از این ایالات بخواهد این حق را دارد که اعلام کند به قرارداد خود (فدرال)دیگر پایبند نبوده و از آن خارج می شود، کما اینکه در آمریکا و در زمان انتخابات سه سال پیش شاهد بودیم که چند ایالت تهدید به خروج از ایالات متحده کردند. اما در ایران اوضاع به گونه ای دیگر است و اساساً دولت-کشورها یا ایلات و قبایل پراکنده وجود ندارند که بخواهند برای خود دولت مرکزی تشکیل دهند تا تقویت قوا کنند و تا کنون سابقه تاریخی نداشته است که کشوری واحد نظام سیاسی خود را به فدرالیسم تبدیل کند مگر در صورت مثلاً فروپاشی. از سوی دیگر با نگاهی به اوضاع کشورهایی که تجزیه شده اند مانند یوگوسلاوی یا چکسلواکی می بینیم که هرگز این تجزیه و فروپاشی متضمن آینده بهتر و روشن تری برای ایشان نشده است و اوضاع از قبل نیز وخیم تر است.
به هر تقدیر، بر تمام ما ایرانیان است تا با مطالعه و تحقیق در حد اطلاعات عمومی، سطح دانش خود را ارتقا داده و فریب اینگونه لفاظی ها و استفاده از کلمات زیبا و فریبنده در ظاهر را نخوریم. هیچ ذهن آگاهی منکر کاستی ها و ستم هایی که بر اقوام ساکن ایران مخصوصاً در مناطق محروم رفته است نیست، اما راهکار اصلی نه تجزیه است و نه فدرالیسم، چراکه در فدرالیسم نیز امور مهم مانند ارتش و بودجه در دست دولت مرکزی هستند و مطلقاً نمی توان گفت که هر ایالت خود درآمد خود را دارد و آن را صرف خود می کند؛ بلکه راه حل اساسی اتحاد و همدلی همه ما ایرانیان فارغ از هر قوم و نژاد است علیه جمهوری اسلامی و براندازی نظام دینی. در فردای ایران آزاد، مطالبه گری حق اولیه هر ایرانی محسوب می شود و وظیفه نظام جایگزین است که برای آبادانی و خدمت رسانی به مناطق به اصطلاح محروم اولویت بخشد، البته این امر اکنون نیز ممکن است ولی جمهوری اسلامی انیران، اولویت را به مناطق محروم لبنان و فلسطین و سوریه و عراق و یمن داده است.
پاینده ایران
زنده باد آزادی
هوشمند رحیمی (وکیل دادگستری و حقوقدان) 3 اسفندماه 2578

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر